کد مطلب:106450 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:207

خطبه 065-در آداب جنگ











[صفحه 382]

از سخنان آن حضرت (ع) است كه روزی در صفین به یارانش ایراد فرموده است. استشعرت الشی ء: آن را شعار خود قرار دادم، زیرپوش، جامه ای كه با بدن تماس دارد. جلباب: پیراهن، چادر. سكینه: ثبات، وقار. نواجد: چهار دندان عقل، دندانهای آخرین. و نبا السیف: هنگامی كه شمشیر بازتاب پیدا كند و كاری انجام ندهد. الامه: با همزه ساكن به معنی زره به كار رفته است. للامه: با الف مد دار و صدای خفیف میم به معنی ابزار جنگ آمده است. قلقله: حركت در آوردن. خزر: به فتح ز تنگ و كوچك بودن چشم و كوچك ساختن آن به هنگام خشم و با گوشه چشم به دشمن نگاه كردن. طعن الشزر: با سكون ز از راست و چپ حمله كردن، حمله مستقیم نداشتن. ظبی جمع ظبه: دم شمشیر، تیزی شمشیر. منافحه: در گیر شدن با تمام اطراف شمشیر، پشت، دم و نوك شمشیر. اعقاب: جمع عقب یا جمع عقب به معنی پایان كار، عاقبت سرانجام امر. سجحا: آسان، سهل. سواد: جمعیت زیاد، فراوان. رواق: خانه ای كه به شكل خیمه باشد و بر یك پایه و استوانه بر افراشته شود. ثبجه: وسط، میان شی ء. كسر: كناره خیمه. نكوص: رجوع، بازگشت صمد: قصد و لن یبركم: بر شما نقصی وارد نمی كند. ای جماعت مسلما

ن، ترس از خد را روش خود قرار دهید، لباس آرامش و وقار را به تن كنید (در صحنه كار زار) دندانها را بسختی روی هم بفشارید، زیرا پایداری و سخت كوشی، دشمن را بیشتر عقب نشینی داده و شمشیرشان را از سرتان دور می سازد. زره را كامل پوشیده و در آن بخوبی استتار نمایید، شمشیرها را پیش از نیام برآوردن در داخل غلاف تكان دهید (تا ضمن به وحشت انداختن دشمن، بر كشیدن آن از غلاف به هنگام ضرورت آسان شود.) با چشم نیم باز و خشم آلود دشمن را بنگرید (كه موجب ترس و وحشت آنان شود. چه نگاه محبت آمیز دشمن را به طمع انداخته بر شما جری می سازد.) با نیزه های خود از راست، یا چپ حمله كنید (تا دشمن نتواند بر شما كمین بگشاید) با تیزی دم شمشیرهای خود خصم را مورد هجوم قرار دهید (اگر شمشیرتان در رسیدن به دشمن كوتاه است) با گامی به جلو نهادن آن را بلند كنید. (من همواره شمشیر خود را در رسیدن به دشمن بدین سان بلند كرده ام) آگاه باشید كه شما مورد توجه و عنایت خداوندید، چون پسر عموی پیامبر خدا، صل الله علیه و آله را یاری می كنید. بنابراین پیاپی بر دشمن حمله كنید، و از فرار شرم داشته باشید چه اینكه فرار از كارزار، موجب ننگ و بد نامی بازماندگان و قرار گرف

تن در آتش سوزان روز حساب می شود. در معركه كارزار از روی خوشحالی و رضایت خاطر، جان سپارید، و مرگ در راه خدا را با آغوش باز پذیرا گردید (كه مردن در راه خدا زندگی جاوید است.) ای یاران من با یك یورش برق آسا، این جمعیت انبوه را مورد حمله قرار دهید و سراپرده با شكوه و عظمت وی را از میان بردارید، و تار و پودش را از هم بگسلانید. زیرا شیطان در زوایای آن خیمه لانه گرفته و كمین كرده است، و برای حمله و خیز برداشتن به سوی خصم در فرصتی مناسب، دستی پیش و عقب نشینی به موقع پایی فرا پس نهاده است. پس لازم است كه برای ستیز با وی و حامیانش تصمیمی جدی بگیرید، تا جلوه نورانی حق بر شما آشكار شود، شما برترید زیرا، خدا با شماست و یقینا اجر كارهای شما را ضایع نمی كند. مشهور این است كه امام (ع) این سخنان را خطاب به یاران خود در صفین، روزی كه شب آن روز معروف به لیله الهریر می باشد، ایراد كرده است. به روایت دیگر در اولین ملاقاتی كه روز صفین، ماه صفر سال سی و هفت با دشمن حاصل شد این بیانات را، ایراد فرموده است. فرامین موكد امام (ع) در این گفتار دربردارنده آموزش نظامی، جنگ و ستیز و چگونگی آماده شدن برای پیروزی است، كه طی چند دستور و به ترت

یب زیر بیان شده است. 1- ای یاران من، چنان كه لباس زیرین بدن را در بر می گیرد، شما ترس از خدا را با جان بیامیزید و آن را شعار خود قرار دهید. این سخن امام (ع) چنان كه گذشت استعاره است، و فایده آن شكیبایی در امر جنگ و امتثال امر و كسب مقام اخروی است. چه لازمه ترس از خدا فرمانبرداری است و به همین دلیل در كلام حضرت به عنوان اولین دستور ذكر شده است. 2- (ای یاران من، چنان كه پیراهن تمام بدن را فرو می پوشاند، شما آرامش و قرار و سكون را بر خود حاكم كنید.) ای سخن امام (ع) نیز استعاره و جهت آن، شمول و فراگیری پیراهن و شكیبایی است، كه جسم و جان انسان را، در پوشش قرار می دهد، و فایده ی این دستور كنار گذاشتن ضعف و سستی و ترس از دشمن است، زیرا اضطراب و دلهره، موجب سستی می شود و دشمن را به غلبه و پیروزی امیدوار می سازد. 3- (ای یاران من، به هنگام حمله ی بر دشمن دندانهای خود را به سختی بر هم بفشارید و بی پروا بر خصم، یورش برید، نتیجه ی چنین برخورد قاطعی دشمن را عقب زده و شمشیر آنها را در رسیدن به سرهایتان مانع می شود.) دلیل چنین دستوری، این است كه به هنگام فشردن دندانها بر یكدیگر، عضلات و اعصاب متصل به مغز صلابت یافته استوا

ر می شوند، ضربت شمشیر را بر دشمن كارسازتر، رنج و مشقت و ضربه پذیری را، به حداقل می رساند. ضمیر (انه) در كلام امام (ع) به قرینه فعل عضوا به صدر عبارت باز می گردد و معنایی شبیه این ضرب المثل كه: (هر كسی نیكی نماید به خود نیكی كرده است)، پیدا می كند. بعضی از شارحان نهج البلاغه، دندان بر یكدیگر فشردن را كنایه از آرامش دل و از بین بردن اضطراب و دلهره دانسته اند. در این صورت معنی لغوی و حقیقی (دندان بر یكدیگر فشردن) منظور نشده است. به نظر ما (شارح) اگر علتی كه برای این امر در كلام حضرت آمده است (دندان فشردن شمشیرها را از مغزها دور می سازد) را در نظر نگیریم، این معنی احتمالی به نظر می رسد. ولی چون این معنی با بیان علت سازگاری ندارد، این نظریه صحیح نیست. 4- (ای یاران من، زره خود را چنان كامل كنید، كه به زانو برسد و بازوها را بپوشاند. ابزار و وسایل كارزار خود را كامل نمایید كه به هنگام جنگ به چیزی نیازمند نباشید.) یعنی خود را به طور كامل مواظبت و حراست كنید تا در جنگ صدمه نبیند. 5- (ای یاران من، شمشیرهای خود را قبل از كشیدن در داخل غلاف به حركت درآورید تا به هنگام كشیدن از نیام آسان برآید.) چون ممكن است بر اثر زیاد م

اندن در غلاف زنگار گرفته، بیرون آوردن آن دشوار شده باشد. 6- (یاران من، با چشم نیم باز دشمن را بنگرید.) چه بدینسان خصم را نگریستن نشانه ی خشم و غضب است، و نگاه انسان به هنگام خشم چنین نگاهی است. بدین طریق به دشمن نگاه كردن چندین فایده دارد. الف: صورت برافروخته می شود و خشم آشكار می شود. ب: با چشم كاملا باز دشمن را نگاه كردن نشانه سستی، خوف و اضطراب می باشد و این خود موجب امیدواری خصم شده، به پیروزی دل می بندد. ج: دشمن را به دیده باز نگریستن، هیبت را از میان می برد. بنابراین طرف مخالف جری گردیده حذر و پرهیزی از درگیری نخواهد داشت، ولی برعكس با گوشه چشم و با عصبانیت نگاه كردن، می تواند او را فریب دهد و عزت و هیبت او را بشكند. 7- گاهی از راست و گاهی از چپ به دشمن حمله نكنید. بدین طریق حمله كردن زمینه را برای كمین كردن دشمن فراهم می آورد. بیشترین پیروزی را خصم هنگامی به دست می آورد كه شما گاه از راست و گاه از چپ حمله كنید و او فرصت یافته در سمتی موضع بگیرد. 8- خود را مقید نكنید كه با دم شمشیر به دشمن بزنید، زیرا در غلبه ی كارزار و نزدیكی زیاد به دشمن گاهی امكان ضربت با دم شمشیر را از انسان سلب می كند پس بهر طریق

ممكن و با هر قسمت شمشیر خصم را از پا درآورید. 9- با گامی به سوی دشمن رفتن كوتاهی شمشیر خود را در رسیدن به طرف خصم جبران كنید. گامی به سوی دشمن برداشتن دارای دو فایده است و به طریق زیر: الف: گاهی شمشیر واقعا كوتاه است و مقصود از حمله ی به دشمن حاصل نمی شود. هرگاه مبارز، گامی فزون تر به سوی دشمن بردارد مطلوب حاصل می شود و بر دشمن دست می یابد در بیان همین مقصود شاعر گفته است: اذا قصرت اسیافنا كان وصلها خطانا الی اعدائنا نضارب شاعر دیگری می گوید: فصل السیوف اذا قصرن بخطونا یوما و نلحقها اذا لم تلحق به امام (ع) عرض شد كه شمشیر شما چقدر كوتاه است!؟ پاسخ فرمودند كه با گامهای خود آن را بلند می كنم. ب: حركت به سوی دشمن به هنگام جنگ، و گامی بیشتر برداشتن، سبب می شود كه دشمن او را ضعیف ندانسته، و از این گام استوار قلبش به هراس افتد، و ترس همه ی وجود خصم را فرا گیرد. شاعر معروف حمید بن ثور هذلی، به همین معنی اشاره كرده و می گوید: و وصل الخطا بالسیف و السیف بالخطا اذا ظن ان المرء ذا السیف قاصر امام (ع) پس از توصیه به یارانش به قدم در پیش گذاشتن و بدین سبب شمشیرها را به دشمن رساندن، نیاز به تاكید بیشتری در ا

ین موضوع احساس كرده، با اضافه كردن مطلب دیگری قلب آنها را با بیان دو حقیقت قوت می بخشد: اول آن كه خداوند آنها را می بیند و كارهایشان را زیرنظر دارد. با این عبارت كه: (بدانید شما در معرض دید خدا هستید.) لفظ (ب) در بعین الله، به منزله (ب) ضرب المثل معروف: انت منی بمرای و مسمع، می باشد یعنی تو در محل دیدن و شنیدن من قرار داری شخصت را می بینم و صدایت را می شنوم. دوم، یادآوری این نكته است كه شما همراه پسر عموی رسول خدا صلی الله علیه و آله هستید. این عبارت فضیلت و برتری آن بزرگوار را بیان می كند و متذكر این حقیقت است كه فرمانبرداری از امام (ع) به منزله ی فرمانبرداری از پیامبر (ص) و جنگ با او جنگ با رسول خداست. از رسول خدا (ص) روایت شده است كه فرمود: (یا علی جنگ با تو جنگ با من است) پس اصحاب باید در جنگ پای فشرده استوار بمانند، بدان سان كه در راه خدا در ركاب پیامبر (ص) پایمردی داشتند. 10- (یاران من، به هنگام شروع كارزار و هجوم بر خصم، پیاپی و بی تانی و سستی، بر دشمن حمله كنید و از فرار شرم داشته باشید)، كه به دو دلیل فرار از جنگ زشت است. الف: برای بازماندگان ننگ و عار است كه نیاكانشان چنان زبون و خوار بوده اند، آیند

گان چوب این بدنامی و ذلت را خواهند خورد. در میان عرب فرار از جنگ امری بسیار زشت و ناپسند بوده است. ب: فرار، از گناهان كبیره به حساب آمده موجب عذاب آخرت می شود. در این عبارت امام (ع) آتش را به طریق مجاز، به جای گناه كبیره به كار برده و فرار از جنگ را عذاب و كیفر آخرت نامیده است. با این بیان پیروانش را، به یاد و عده ی عذاب خدواند در آیه شریفه ی قرآن می اندازد كه فرمود: و من یولهم یومئذ دبره الا متحرفا لقتال او متحیزا الی فئه فقدباء بغضب من الله و ماویه جهنم و بئس المصیر. 11- (ای یاران من، جانهای خود را پاك نموده صفا ببخشید)، چه پاكی جان، مردن را كه نهایت پذیرش سختیها در جنگ است آسان می كند، و به آنچه از زندگی دنیا پرارزشتر است. نوید می دهد، یعنی ثواب و اجر آخرتی كه به عوض زندگی دنیاست فراهم می آورد، كه صد البته از حیات دنیوی بسی پایدارتر است. این تشویق و ترغیب امام (ع) بمانند این است كه به بخشنده ی مالی كه فراوان آن را دوست می دارد و در عین حال در راه خدا انفاق می كند گفته شود: جان خود را در عوض آنچه كه از دست می دهی پاك گردان، زیرا صدقه موجب ثواب دو چندان گردیده، آن را به عنوان خیر و پاداش بزرگ در نزد خداوند

ذخیره خواهی داشت. از لحاظ قواعد نحوی، كلمه نفسا در عبارت امام (ع) به عنوان تمیز منصوب آورده شده است. منظور از آن نفسی است كه بدان را اداره می كند و مقصود از كلمه ی انفسكم در كلام امام (ع) شخصی است كه بدن را اداره می كند و مقصود از كلمه ی انفسكم در كلام امام (ع) شخصی است كه جان خود را در میدان كارزار از دست می دهد. 12- یاران من با سبك روحی به سوی مرگ بشتابید. زیرا مرگ بدون تكلف و رنج و آسان گرفتن آن، ثبات قدم می بخشد. آن كس كه مردن را بر خود سخت بگیرد، از جنگ و وحشت پیدا كرده و به سرعت فرار می كند. این بیان امام (ع) دستور است برای در نظر گرفتن آخرین مرحله ی جنگ، یعنی مردن، كه مردم از آن می ترسند، تا اصحاب حضرت، قلب خود را بدان آرامش بخشند، و سریعا آماده ی كارزار شوند، زیرا عادت بر این است كه مرد شجاع با نادیده گرفتن زندگی و پذیرفتن مرگ با شرافت، شتابان به سوی مرگ می رود، چون نام نیك و عاقبت بخیری را بر زندگی با ذلت و ننگ ترجیح می دهد. بعضی از شارحان كلمه ی (سمجا) را (سمحا) قرائت كرده اند، چون معنای هر دو واژه یكی است فرق نمی كند. قوله علیه السلام: علیكم بهذا السواد الاعظم الی قوله رجلا... امام (ع) پس از دستور

ات دوازده گانه، و برانگیختن یاران خود بر انجام كارهای لازم و تعیین مقصد آنها، اجتماع مردم شام را به سواد اعظم تعبیر كرده است، چون از حیث كمیت جمعیت انبوه و فراوانی بودند. منظور از (رواق مطنب) در كلام امام (ع) خیمه ی مخصوص معاویه است. زیرا معاویه آن روز در خیمه ای قرار داشت كه بر آن با طنابهای فراوان قبه ی بلندی افراشته بودند و صد هزار نفر از مردم شام متعهد شده، پیمان بسته بودند، كه تا پای جان از معاویه حمایت كرده، حفاظتش كنند. امام (ع) سراپرده ی عظیم معاویه را به یارانش معرفی كرده و آنان را برای در هم شكستن آن، با این خصوصیت كه شیطان در آن لانه گرفته است، ترغیب می كند. منظور از شیطان، معاویه و بقولی عمروعاص می باشد. به این دلیل كه شیطان موجودی است فریبكار، و مردم را از راه خدا باز می دارد، معاویه و اطرافیانش دارای چنین خصلتهایی بودند. بدین مناسبت حضرت لفظ شیطان را بر آنان اطلاق كرده است. پیش از این در معنی و مفهوم شیطان بحث كردیم و توضیح لازم داده شد. محتمل است كه در كلام حضرت، خود شیطان منظور باشد، بدین توضیح، هر جا كه محل فتنه و آشوب باشد جایگاه ابلیس همانجاست و چون خیمه ی معاویه برخلاف اطاعت خدا نصب شده ب

ود، جایگاه شیطان بود. نظر به همین معنای دوم است كه لفظ (كامن فی كسره) را امام (ع) بعنوان استعاره به كار برده است. قوله علیه السلام: و قد قدم للوثبه یدا و اخر للنكوص رجلا. معاویه برای خیز برداشتن به سوی طرف مقابل دست را، به جلو آورده، و برای عقب گرد و فرار، پا را فرا پس نهاده است. این كلام امام (ع) كنایه از تردید و دو دل بودن معاویه است، كه منتظر فرصت بود. اگر اصحاب حضرت بترسند و سستی نشان دهند. به سوی آنها یورش بردارد، و اگر پایمردی كرده و شجاعت به خرج دهند، عقب نشینی كند و بگریزد. ممكن است جلو آوردن دست شیطان كنایه از آمادگی فرار آنان به هنگام برخورد قاطع نظامی با یاران امام (ع) باشد. چنان كه خداوند سبحان در قرآن مجید از عمل شیطان، بدین مفهوم و معنی حكایتی دارد: فلما ترائت الفئتان نكص علی عقبیه و قال انی بری منكم. اگر به عنوان اشكال گفته شود به نظر آنان كه شیطان را به قوه واهمه و امثال آن تفسیر كرده اند معنی عقب گرد كردن و پا پس نهادن شیطان چیست؟ در پاسخ می گوییم: وسوسه ی شیطان عبارت از القای صورتی، در نفس انسان می باشد كه آن را بنا حق می آراید، چنان كه خداوند تعالی از وی چنین نقل می كند: و ما كان لی علیكم

من سلطان الا ان دعوتكم. نكوص و عقب نشینی شیطان دوری جستن قوه واهمه از جنگ، به هنگام دشوار شدن كار و پدید آمدن مشكلات خواهد بود معنی جمله ای كه خداوند در جنگ بدر از شیطان نقل می كند، كه گفته است: (من از شما كافران بیزارم، چون چیزی را می بینم كه شما نمی بینید.) نیز همین است. توضیح مطلب این است كه قوه واهمه یا همان شیطان هر چند، جنگ را در چشم كفار قریش آراسته و زینت داده بود فرمان فرار و پرهیز از امور ترسناك را صادر كرد. بنابراین گفته ی شیطان كه من از خدا می ترسم و خداوند در كیفر دادن سخت گیر است مطابق حكم عقل بود چون در ترك معصیت جنگ، فرمانبرداری خدا را می دید. مقصود امام (ع) از بیان تمام این خصوصیات، روشن كردن اصحاب خود درباره مردم شام و آگاه ساختن آنان به این حقیقت بود، كه شیطان، معاویه و یارانش را به جنگ وادار كرده و هدفش آن است كه آنها را در هلاكت انداخته و خود از مهلكه فرار كند. 13- امام (ع) در سرانجام سخن، اصحابش را به تاكید و تكرار، امر به مقابله و درگیری سخت می كند، تا آنگاه كه به سبب پیروزی، نور حق برایشان آشكار شود. لفظ (عمود) را برای حق روشن استعاره از صبح آورده اند، چون حق و صبح در وضوح و روشنی مشا

ركت دارند. روشنی صبح با حواس و روشنی حق با عقل قابل رویت است لفظ (یبحلی) استعاره ترشیحی و كنایه از ظهور و وضوح می باشد. معنی عبارت حضرت این است كه حق برایتان آشكار شود و بر دشمن خود چیره و پیروز گردید. چه آنان كه بر حق نیستند. قادر به مقاومت نبوده، بزودی فرار خواهند كرد. قوله علیه السلام: و انتم الاعلون الایه.... این سخن امام (ع) برای آرامش بخشیدن به اصحاب می باشد و رسیدن به مقصود جنگ را كه همان برتری یافتن و پیروزی است. بشارت می دهد. چنان كه خداوند تعالی صحابه پیامبر (ص) را در جنگ با مشركین، نوید پیروزی داد و آنان را در فرمانبرداری خود ثبات و آرامش بخشید. در هر حال غلبه و پیروزی با حزب خداست. قوله علیه السلام: و لن یتركم اعمالكم در این فراز امام (ع) یادآوری می كند، كه چون خداوند در آخرت پاداش اعمال را می دهد، پس لازم است كه به فرمان حق متعال عمل شود، زیرا كار نیك كسی نادیده گرفته نمی شود. توفیق از جانب خداست.


صفحه 382.